زمرد قرآن

فریاد سکوت

زمرد قرآن

فریاد سکوت

این همان دریای عجیبی است که در قرآن آمده است !! + عکس

دریای عجیبی است که در قرآن آمده است!!


در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توانید در سجیه دید، این شمالی ترین شهر دانمارکی هاست، جایی که دریای بالتیک و دریای شمال بهم می پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این راستا بوجود می آید.


http://s2.picofile.com/file/7291136769/serk.jpeg


و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.

سورة مبارکه الرحمن :

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)

19. دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.21. پس کدامین نعمت هاى پروردگارتان را انکار می ‏کنید؟ 22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج می شود.


سوره مبارکه فرقان آیه 53:

« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»

و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آن دو حریمی استوار قرار داد. 



کلمات کلیدی : این همان دریای عجیبی است که در قرآن آمده است , حد فاصل بین دو دریا

آیه اى که شیطان را به فغان آورد

آیه اى که شیطان را به فغان آورد




آیات قرآن فقط انسان ها را تحت تأثیر قرار نمى دهد بلکه بعضى آیات حتى شیاطین را به فریاد و فغان مى آورد. در تفسیر آمده است : وقتى آیه ذیل :


«وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»1 ؛


پرهیزکاران کسانى هستند که هرگاه مرتکب گناه و کار زشتى شدند یا به نفس خود ستم کردند به یاد خدا مى افتند.براى گناهان خود طلب آمرزش مى کنند (و مى دانند) جز خدا هیچ کس نمى تواند گناهان خلق را بیامرزد.

وقتى آیه فوق نازل شد، شیطان نگران شد و به فراز کوه ثور (که یکى از کوه هاى بلند مکه است ، همان کوهى که پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله ) چند شبانه روز در آن مخفى بود.) رفت و با بلندترین صداى خود فریاد زد و اعوان و یاران و فرزندان خود را نزد خود طلبید.
تمام آنان به دور او اجتماع کردند و علت ناراحتى و دعوت او را پرسیدند؟ گفت: خداوند چنین آیه اى بر پیامبر نازل کرده است و به مردم گناه کار قول داد که به وسیله توبه گناهانش را بیامرزد، در نتیجه تمام زحمات ما به هدر مى رود .
شما را دعوت کردم تا بدانم کیست که در برابر آن چاره اندیشى کند؟ یکى از آنان گفت : با دعوت انسان ها به این گناه و آن گناه اثر آیه را خنثى مى کنم ، ابلیس گفت : تو مرد میدان نیستى . دیگرى نیز پیشنهادى داد او را نیز رد کرد. سومى و چهارمى و... هر کدام نیز پیشنهادى دادند. شیطان بزرگ همه آنها را رد کرد.


بعد از مشورت شیطان کهنه کارى به نام وسواس خناس . پیش آمد و گفت : من این مشکل مهم را حل مى کنم . گفت : چگونه ؟ خناس گفت :
انسان ها را با وعده هاى شیرین و آرزوهاى طولانى به گناه آلوده مى کنم . سپس استغفار و توبه و بازگشت به سوى خدا را از یاد آنان مى برم .

شیطان این پیشنهاد را پذیرفت و او را در آغوش کشید و پیشانى او را بوسید و گفت : این مأموریت را به تو واگذار کردم ، و این مأموریت را تا پایان دنیا به عهده وسواس خناس ‍ گذاشت و از غصه آیه راحت شد.2
شیطان هرگز دست از سر ما بر نخواهد داشت به هر نحوی که باشد در نهایت راهی برای نفوذ پیدا میکند و ما انسان های بی خبر هم عنان اختیار به دست او داده به دنبالش روانیم به مقصد جهنم وای بر ما اگر خود را در نیابیم و توبه نکنیم .


1- سوره فصلت ، آیه 13.
2- بحارالانوار، ج 18،ص 186.
منبع : تأثیر قرآن در جسم و جان مولف: نعمت الله صالحى حاجى آبادى

تنظیم : رهنما_گروه دین و اندیشه تبیان




کلمات کلیدی : آیه اى که شیطان را به فغان آورد , فریاد شیطان در فراز کوه ثور , مسئولیت وسواس خناس , شیطان و شیاطین

معنای الله اکبر در اذان

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

امام حسین علیه السّلام فرموده:در مسجد نشسته بودیم که موذن بر بالای مناره رفت و گفت الله اکبر ,الله اکبر

امیر مومنان علی ابن ابی طالب علیه السّلام گریست وما به گریه او گریستیم.

وقتی موذّن از اذان فارغ شد حضرت علی علیه السّلام فرمود:آیا می دانید موذن چه میگوید؟

گفیتم :خدا و پیامبر و وصیّ او داناتر است

فرمود اگر میدانستید که چه می گوید هر آینه نمی خندیدید و بسیار می گریستید.

الله اکبر گفتنش معناهای زیادی است

 

از جمله آنها این است که:

 

یاعلی

 

 

الله اکبر مؤذن برقدیمی ، ازلی، ابدی، علم ،توان، قدرت ،بردباری ،کرم ،جود ،بخشش وکبریای خدا قرار میگیرد.

 

وقتی مؤدن میگوید الله اکبردرواقع میگوید خدا آن است که آفرینش و امر از آن اوست، به خواست او آفرینش است و آفرینش هر چیزی از اوست و آفریده ها سوی اوبر میگردند .

 

او همواره پیش از هر چیزی اول است و همواره بعد از هر چیزی آخر است ، او باقی است وهر چیزی که درک نمی گردد آشکار است وپنهان بی نهایت در برابر هر چیزی است، او باقی است و هر چیزی فانی است.

 

معنای دوم الله اکبر دانای آگاه است هرآنچه که هست و یا خواهد شد را پیش از بودن می داند .

 

 

 

معنای سوم الله اکبر توانای بر هر چیز است بر هر چه می خواهد تواناست.

به قدرتش قوی است ، بر آفریده هایش چیره است ، قوی به ذات خود است وقدرتش برهمه ی چیزها استوار است .

هرگاه بر کاری حکم کند فقط میگوید باش و می باشد.

 

 

معنای چهارم الله اکبر به معنای حلم و کرم اوست.چنان حلم ورزد که گویی نمیداند و چنان گذشت می کند که گویی نمی داند و چنان گذشت می کند که گویی ندیده است و چنان می پوشاند که گویی نافرمانی نشده است.به خاطر کرم ، بردباری وگذشت ، در کیفر دهی شتاب نمی کند .

 

 

 

معنای دیگر الله اکبر بخشنده پر عطا و خوش کردار است.

 

 

معانی دیگر الله اکبر نفی چگونگی دراوست.گویی که می گوید : خداوند برتر از آن است که توصیف کنندگان ،منزلت صفت هایی را که بدان موصوف است درک کنند و توصیف گران به مقدار توانایی خود او را توصیف میکنند نه به اندازه عظمت و جلال او.خداوند متعال برتر از آن است که علوّ وبزرگی صفت او را وصف کنندگاتن درک کنند .

 

 

معنایی دیگر الله اکبر این است که گویی مؤذن میگوید:خداوند اعلی و اجلّ است و او از بندگانش بی نیاز می باشد . نیازی به اعمال بندگانش ندارد.



کلمات کلیدی : معنای الله اکبر در اذان ،مفهوم الله اکبر ، الله اکبر

اسلام چه می گوید و ما چه می کنیم ؟

اسلام میگه : اگه دوتا نامحرم یه جا خلوت باشن نفر سوم شیطون و اونی که زودتر آسیب می بینه دختره ....

ما چه می کنیم : ما کلاس خصوصی برا دخترم می گیریم که استادش مرده یا از یکی از پسرای فامیل می خواهیم که کلاس جبرانی برا دخترمون بذاره و اونا هم ظرف چند روز به مقامات عالی عرفانی می رسند دیگه تو آسمونا سیر می کنند و میگن :
صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پر کشیدن پرستو شدن

 

اسلام میگه : اسلام میگه اگه مردی بخواهد زن دوم اختیار کند باید تمکن مالی داشته باشد و بتواند بین آنها با عدالت رفتار کند

ما چه می کنیم : ما میگیم نردبان موفقیت را باید پله پله بالا رفت فعلا زن دوم را بگیریم بعدا خدا کریم و ...
ما همون کار را برای شوهر خواهرمون نمی پسندیم و با همکاری همسر و مادرمون برای شوهر خواهرمون دادگاه صحرایی تشکیل میدیم تا فیلش یاد هندوستون نکنه

 

اسلام میگه : اگه کار خوبی در حق تو کردند یادآوری کن و فراموش نکن و اگه کسی در حق تو بدی کرد فراموش کن

ما چه می کنیم : ما کینه شتری پیدا می کنیم به خاطر بدی هایی که در حق ما شده و اگه کسی در حق ما خوبی کرده را وظیفه اش می دانیم

 

اسلام میگه : اگه مسلمونی فریادبزنه مسلمونا به دادم برسین و شما نرسین ، مسلمون واقعی نیستید

ما چه می کنیم : میگیم چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرامه
میگیم یه سر دارم و هزار سودا
میگیم کشورای دیگه به ماچه ؟

 

اسلام میگه : با بچه ها مهربان باشین ( امام حسن و امام حسین (ع) هنگام نماز پیامبر (ص) رو دوش ایشان سوار می شدن )

ما چه می کنیم : با بیش از یک متر و نیم قد و بیش شصت کیلو وزن دست بچه می گیریم از تو صف نماز می اندازیمش بیرون
شرمنده ام خدا
با همون هیکل غول آسا پا برهنه بچه را دنبال می کنیم و تا از مسجد بیرونش نکنیم خیالمون راحت نمیشه ( شیطان هم چنین قدرتی نداره در فرار دادن بنده از خدا )

 

اسلام میگه : اگر خدا را دوست دارید از پیامبرش - این الگوی نیک - تبعیت و پیروی عملی کنید ( ان کنتم تحبون الله فاتبعونی ) .

ما چه می کنیم : ما چون عمل خرج و تکلف داره را کنار میذاریم و فریاد میزنیم میمریم براتون تو شادی شما دست می زنیم و تو عزای شما سینه .

 

گاهنامه کانون گفتمان قرآنی

 

 

کلمات کلیدی : اسلام ، نماز ، کینه ، دشمن ، کودک ، تربیت ، همسر ، ازدواج ، شیطان ، مسجد

 

چگونه از گناه متنفر شویم ؟

چگونه از گناه متنفر شویم ؟


چگونه می‌توان از گناهان گذشته که اکنون توبه کرده‌ایم متنفّر شد . چرا که بسیار اتفاق می‌افتد که انسان از گناه خود پشیمان شده و توبه می‌کند اما حُب و لذت گناه همچنان در دل باقی است بنابر این بعد از گذشت مدتی و بر اثر غفلت و یا فشار روانی و یا احساس نیاز درونی و حتی عادت ، دوباره شخص مرتکب آن می‌شود .
براستی چگونه می‌توان از گناه منزجر شد ؟

یکی از مشکلات و موانع مهمی که در جهت تحقق توبه‌ی واقعی و ترک گناه وجود دارد ، مشکل اصرار بر گناه و عدم وجود اراده‌ی لازم برای ترک آن است . این مشکل خصوصا در مورد کسی که مدتی با گناه انس گرفته ، به آن عادت نموده و از آن لذت برده است ، نمود بیشتری دارد و به نظر بسیار بعید می‌نماید که چنین فردی بتواند به راحتی و صرفا به دلیل پشیمانی و تصمیم بر ترک از شر آن عمل زشت خلاصی باید و واقعاً موفق به توبه‌ی حقیقی گردد . برای تحقق توبه‌ی واقعی و ترک کلی گناه ، چاره‌ای جز این نیست که انسان در مرحله اول احساسش را نسبت به آن عمل زشت اصلاح نماید ، یعنی چنانچه از آن عمل خوشش می‌آید ، از آن لذت می‌برد و نسبت به آن تمایل نفسانی دارد ، ابتدا - به نحوی که به آن اشاره خواهیم نمود - احساس نفسانی خود را تبدیل به حالت نفرت و انزجار و عدم تمایل نماید ؛ که البته اگر ان‌شاء‌ّّّّالله موفق به این تغییر و تحول گردید ، در مرحله بعد حتما موفق به اصلاح رفتاری خود خواهد شد . این قاعده ناشی از ملازمه‌ای است که میان هوای نفس انسان و عمل کردن مطابق آن وجود دارد ؛ یعنی انسان تنها در صورت تمایل دست به انجام عمل می‌زند و عملی را ترک می‌نماید که نسبت به آن حالت انزجار و نفرت دارد. دولت و سلطنت هوای نفس در انسان به اندازه‌ای قوی می‌باشد که گاهی تا مقام الوهیت اوج می‌گیرد و خدای انسان می‌شود. قرآن کریم در این زمینه اشاره می نماید که کسانی هستند که خدایشان ، هوای نفسشان است. در مورد هوای نفس که همان خوش آمدنها و طلبهای نفسانی انسان است ، اهل معرفت گفته‌اند: آدمی دو نوع هوای نفس دارد ، هوای نفس مثبت و هوای نفس منفی . آنچه در قرآن کریم در روایات اسلامی راجع به مذمت هوای نفس آمده است ، مربوط به هوای نفس منفی ، یعنی دوست داشتن زشتیها و ضد ارزشها و گناهان است و آنچه که در مورد دوست داشتن خوبیها و محبت خدای متعال و عشق به عبادت و معنویت آمده است ، مربوط به هوای نفس مثبت است . البته تعبیر بهتر هوای نفس مثبت همان خواسته‌های فطری متعالی انسانی است .
عرفا اعتقاد دارند که حتی حق تعالی به وسیله هوای نفس اطاعت می‌شود و تا کسی خدای را دوست نداشته باشد عبد و مطیع واقعی او نخواهد بود .1علی علیه‌السلام فرمود اگر دیگران خداوند را از روی طمع و ترس ، عبادت می کنند ، من او را از روی محبت و دوست داشتن می‌پرستم. در مورد دین هم روایت شده است که آیا دین به جز حُب و بغض است ، یعنی دوست داشتن ارزشها و عبادات و نفرت از بدیها ، ضد ارزشها ، شرک و کفر و امثال آنها.
سرّ آن همه تأکیدی که نسبت به محبت اهل بیت عصمت و طهارت علیه‌السلام در روایات و حتی آیات قرآن کریم شده‌است نیز در این است که تا انسان امام و رهبر خویش را از صمیم قلب دوست ندارد، قادر نخواهد بود حقیقتاً شیعه و پیرو او خصوصا در مسیر پر حادثه‌ی زندگی ایمان و توحیدی باشد و نمی تواند سختی و مرارت دین داری و سلوک را تحمل نماید و از سر دنیا و لذات آن به راحتی بگذرد. با این بیان روشن می شود که انسان به هر صورت اسیر هوی و خواسته‌ها و طلب و دوست داشتن های خود است و تا زمانی که در جاذبه‌ی محبت کسی و یا لذت عملی قرار دارد ، توان رهائی و خلاصی از دولت و سلطنت او را ندارد و یا حداقل بسیار دشوار است.
پس از ذکر این مقدمه و اصل ، اکنون در مورد ترک گناه و معالجه‌ی اصرار بر گناه، سوال اساسی این است که به هرحال اگر انسان در جاذبه‌ی عمل زشتی قرار گرفت و خدای ناکرده با تکرار و ادراک لذت از آن ، درجات علاقه‌ به آن گناه قوت گرفت و سپس به نحوی پشیمان شد و در مقام ترک آن برآمد، راه علمی و عملی آن چیست و چگونه می‌توان این بیماری روحی را معالجه نمود؟
علی علیه‌السلام فرمود: اگر دیگران خداوند را از روی طمع و ترس، عبادت می کنند، من او را از روی محبت و دوست داشتن می‌پرستم .


اصل اخلاقی مقابله به ضد

مهمترین اصل عمومی‌ای که علمای اخلاق در زمینه معالجه امراض روحی پیشنهاد می‌نمایند، اصل مقابله به ضد است، یعنی به کار بردن ضد هر عمل و صفتی که قصد ترک آن را دارد. البته این اصل اختصاصی به طب الارواح (روانپزشکی و روانشناسی) ندارد و در طب الابدان (پزشکی) نیز از همین روش برای معالجه بیماریهای جسمی استفاده می شود. در مورد گناه و عمل زشتی که انسان مدتها از آن لذت برده و مطلوب نفس آدمی گردیده است نیز راه اصلی علاج، تبدیل میل، خوش آمدن و لذت بردن نفسانی به حالت نفرت و انزجار و بغض نسبت به آن عمل می باشد؛ یعنی تبدیل نمودن حالت جاذبه به حالت دافعه و از این طریق فراهم نمودن زمینه ترک و جایگزین ساختن آن در جای زمینه انجام. البته تحقق این تبدیل و تحول هم اگر از طریق صحیح آن انجام شود، کاری است کاملا شدنی و ممکن و حتی خود ما نیز هر یک کم و بیش تجربیاتی از این قبیل در زندگی داریم. یعنی ممکن است از کار و چیزی که در گذشته به آن رغبت داشته‌ایم و لذت می بردیم اکنون متنفر باشیم و بدمان بیاید و بالعکس. منتهی نکته قابل توجه و بسیار فنی که در زمینه این مهم وجود دارد این است که عامل اصلی این تغییر و دگرگونی خصوصا در زمینه امور معنوی و نفسانی در انسان، تحول و دگرگونی است که در بُعد شناختی انسان پدید می آید. مسئله علم و آگاهی و شناخت و تغییراتی که در نوع اطلاعات و آگاهی‌های انسان بوجود می آید، در تغییر مزاج روحی و نوع برخورد انسان با اشخاص و اشیاء و پدیده‌ها و تبدیل حالت محبت به نفرت یا بالعکس، کاملا موثر است.


علم درمانی گناه

اصلی‌ترین روشی را که اسلام در مورد ساخت و ساز انسان و تهذیب نفسانی و اعتقادی و عملی او پیشنهاد نموده است نیز استفاده از همین روش علم درمانی است. اگر در اسلام علم و دانش فریضه شمرده شده است و آیات و روایات وارده در فضیلت علم و عالم افزون از هر باب دیگری است، به خاطر همین است که راه اصلی معالجه‌ی امراض آدمی از طریق علم و آگاهی میسر است، همان گونه که ریشه‌ی تمامی بیماریها، شوربختیها و شقاوتمندی انسان در جهل و بی خبری است. گناه، ناشی از غفلت است، و غفلت همان خواب روحی‌ای است که در اثر جهل و بی خبری عارض انسان می‌شود. خوابی که تنها راه علاج آن نور یقظه است و یقظه هم چیزی جز بیداری و آگاهی حاصل از دانش و بینش نمی‌باشد. تا انسان غافل است مرتکب گناه می‌شود و از آن لذت می‌برد و وقتی که بیدار شد، دیگر نه از گناه لذت می برد و نه حاضر است مرتکب آن شود، مانند کسی که چون نمی‌داند درون شربت زهر ریخته‌اند آن را می نوشد و لذت می برد و اگر بداند هرگز به سراغ آن نمی‌رود. علت این که انبیای الهی معصوم بودند این بود که آنها عالم بودند. ریشه‌ی عصمت و عدالت و جمیع فضایل و خیرات در انسان در علم و دانش و معرفت است. صفت علم در میان صفات حق تعالی دومین صفت فعلی اصلی است و سایر صفات اصلی مانند قدرت و اراده و سمع و بصر همه مترتب و مبتنی بر صفت علم هستند. این بدین معنا است که حتی در حق تعالی ریشه‌ی جمیع کمالات و صفات جمال و کمال علم است و همه چیز از علم شروع می شود.
در میان علوم نیز اصلی‌ترین علومی که مایه‌ی حیات انسان است و آدمی را از خواب غفلت بیدار می نماید، علوم اساسی پنج گانه‌ای است که در واقع پاسخ گوی پنج سوال اساسی و کلی انسان در زندگی است؛
 یعنی 1- خدا آگاهی؛ 2- خود آگاهی؛ 3- جهان آگاهی؛ 4- دین آگاهی و 4- سرنوشت آگاهی.
آدمی دو نوع هوای نفس دارد، هوای نفس مثبت و هوای نفس منفی. آنچه در قرآن کریم در روایات اسلامی راجع به مذمت هوای نفس آمده است، مربوط به هوای نفس منفی، یعنی دوست داشتن زشتیها و ضد ارزشها و گناهان است و آنچه که در مورد دوست داشتن خوبیها و محبت خدای متعال و عشق به عبادت و معنویت آمده است، مربوط به هوای نفس مثبت است
انسان اگر بداند که خدای عالم همان وجود بسیطی است که بر تمام هستی سریان دارد. و با سریان وجود او علم و قدرت و سمع و بصر او نیز سریان دارد واقف خواهد شد که حق تعالی از درون و بیرون ناظر احوال و افعال بندگان خود است و در تمام ذرات هستی حضور دارد، هرگز جرات و جسارت نخواهد داشت که در محضر چنین خدای آگاه و مقتدری عصیان و سرکشی و مخالفت نماید. انسان اگر بداند خدای عالم با تمام اسما و صفات و کمالاتش در انسان تجلی نموده است و او را خلیفه خود در زمین قرار داده و در وجود او استعداد ولایت و احاطه و تسلط علمی و عملی بر ماده‌ی کائنات را به ودیعه نهاده است، حاضر نخواهد بود با معصیت و خطا نسبت به خالق خویش خود را از مقام قرب به حق تعالی محروم ساخته و تا سر حد حیوانات و حتی پائین تر از آنها ساقط نماید .


دعا

آدمی اگر بداند حق تعالی جهان هستی را به خاطر او آفریده و آن را در تسخیر انسان قرار داده است تا با استفاده از آن به کمال نهائی خویش که قرب و خلافت و ولایت حق است برسد، دیگر نمی‌تواند بپذیرد که همواره با گناه و معصیت راه دوری و نقصان خویش را طی نماید و خود را از چشم خدای عالم و اولیای مقرب بیندازد و خوار و خفیف نماید. اگر انسان واقف شود که دین برنامه‌ی سعادت و کمال اوست و راهی است که مستقیما او را به قرب و لقای پروردگار عالم می رساند و حیات جاودان آخرتی را برایش به ارمغان می آورد، حاضر نمی شود که با گناه و سرپیچی و خروج از این مسیر، زمینه شقاوت و هلاکت خویش را فراهم نماید؛ زندگی جاودان آخرتی و لقای پروردگار را از دست بدهد و خود را دچار سرنوشتی شوم و عذابی دردناک نماید. اگر انسان بداند که آنچه می‌کند و می شنود و می گوید و می بیند تمام مواردی هستند که باطن و حقیقت او را می سازند و هر شخصی حال گفتار و رفتار و پندار خود است و همین محصول است که در ظرف آخرت به صورت جهنم یا بهشت ظهور خواهد نمود، حساسیت بیشتری نسبت به گناه و عمل و صفت زشت و پلید اهل دنیا و عقاید باطل ایشان خواهد داشت.

جمع بندی

بنابراین به طور خلاصه راه و روش عملی معالجه‌ی اصرار بر گناه مطابق آنچه گفته شد دارای سه مرحله است که چنانچه دقیقا انجام شود، این بیماری قطعا معالجه خواهد شد:
1- علم: علم به امور اساسی زندگی و اثر تخریبی گناه بر زندگی انسان.
2- حال: یعنی جایگزین ساختن حالت نفرت و انزجار حاصل از علم به جای حالت لذت و خوش آمدن.
3- عمل: که این مورد به ترک گناه بوده و لازمه‌ی قهری علم و حال است گرچه نیاز به صبر و تحمل و استمداد و عنایت حق تعالی نیز خواهد داشت.



کلمات کلیدی : چگونه از گناه متنفر شویم ، چگونه می توان از گناه منزجر شد ؟ ، اصل اخلاقی مبارزه با ضد ، توبه ، دعا ، علم درمانی گناه

حمد عاشقان

حمد عاشقان

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات حقیقت بر زبان فرشته در آخرین نزول بر بندگان جاری بود گویا میدان بندگی مرد می طلبید ، هدیه ای از خالق بر بندگان رسید ، سوره حمد این فاتح کتاب آسمانی در جمع خلایق ، حقیری عاشق ، چهره لیلی را در تجسم سوره آسمانی دید و در تفسیر آیات حقیقت ، معرفت یار را با معرفت خدای یار ، آمیخت :


بسم الله الرحمن الرحیم : بنام خداوندی که الطاف مهرش بر بندگان بی سامان ، محرم همیشگی است ، بنام اولین عاشق و آخرین معشوق ، به نام مهری که از عشق سرچشمه می گیرد  .

الحمد لله رب العالمین : شکر خدای عشق واجب است زیرا عاشق شدن را آموخت ، به من ، به تو ، به بندگان ، اگر او نبود ، نمی توانستم بگویم دوستت دارم .

الرحمن الرحیم : عاشق ترین موجود ، مهربان ترین آن هاست و مهربان ترین ، رحم کننده ترین ، پس عین حقیقت است که خدا رحم کننده ترین است . زیرا زمزم عشق اوست و بندگان پیمانه نوش این زمزم  .

مالک یوم الدین : آن گاه صاحب خواهم بود که خدایش باشم ، آنگاه خدا خواهم بود که عاشق ترین باشم ، عاشق ترین مان خداست ، پس خداترین مان الله است . پس صاحب روزی که قضاوت عشق خواهد شد ، اوست

ایاک نعبد و ایاک نستعین : کسی را می پرستم که عشق ورزیدن را به من آموخت ، ملاک بودنم عاشقی است ، چون هستم باید عاشق باشم و شکر بودنم ، پرستش است ، پرستش او که بودن را به من آموخت  .

اهدنا الصراط المستقیم : نیامدم تا بمانم ، پس مسافرم و مسافر ، راه می طلبد . راهی که در آن سالک عشق باشم و در مقصد ، واصل عشق . پس کسی را می طلبم که مقصد بنماید ، کسی تواند دستم گیرد که خود رسیده باشد و اولین واصل عشق ، خدای عشق است ، پس از خدا طلب راه صداقت و پاکی عشق را کنم

صراط الذین انعمت علیهم : کدامین راه را طالبم ؟ راه وصال را . وصال چیست ؟ اوج نعمت . صاحب نعمت کیست ؟ خدا . پس را هی را طالبم که خدای عاشقان به سالکانش ، وصال ، یعنی اوج نعمت را عطا کند  .

غیر المغضوب علیهم : از کدام راه بیزارم ؟ راهی که مهر نورزند . اگر مهر نورزند چه ؟ خشم گیرند . پس دوری می طلبم از راهی که بر من خشم گیرند  .

والا الضَالَین : خدایا رحم کن بر بنده ای که برای رهایی از تو یاری می طلبد ، خدایا روزی را تقدیر مان نکن که گمراه کوی عشق باشیم و تازه بفهمیم که این راه ، به سر منزل لیلی نمی رسد .



کلمات کلیدی : حمد عاشقان ، سوره حمد ، معنی سوره حمد 

توحید صمدی قرآنی

توحید صمدی قرآنی
وجود مساوق با حق است و تمام عالم بر اساس حق آفریده شده است «هوَ الَّذی خَلَقَ السَموات وَالارض بِالحق»
هم آب حق است و هم تشنگی تو به آن ، آب حق است، زیرا اگر باطل بود پس ازتشنگی هرگز آن را طلب
نمی کردی و تشنگی هم حق است، زیرا اگر باطل بود بعد از آن آب را طلب نمیکردی.
علاوه بر مشهود شهود وشاهد نیز وجودند. یعنی آنچه دیده می شود وآنکه می بیند همه وجودند ، حتی دیدن نیز وجود است .پس همه جا را وجود پر کرده است. اگر حقیقتی قیام کند و بخواهد این دو سطر اول درس اول (-- نویسنده متن: منظور استاد صمدی دروس معرفت نفس است --) را به من و شما بنمایاند ، آن قیام ، قیامتِ حقیقت انسانی خواهد بود. زیرا دو سطر اول هم شامل مبدا می شود وهم شامل معاد. چرا که مبدا و معاد هر دو وجودند اگر وجود به حقیقت، برای ما قیام کند، مبدایی قیام خواهد کرد که آن عین معاد است .در آن حال انسان جز وجود ، چیزی نمی بیند .
به تعبیر میرزا حسین فاطمی قمی که وقتی از ایشان خواسته شد تا از استاد خود ، آقا میرزا جواد ملکی تبریزی مطلبی مرحمت فرمایند ، فرمود : او خودش دستورالعمل بود. شب که می شد در صحن حرم دیوانه وار قدم
می زد و زبانش به این بیت مترنم بود:

ادامه مطلب ...

کارنامه اسلام

کارنامه اسلام

نویسنده : دکتر عبدالحسین ذرین کوب

فرمت : pdf
حجم : 740 کیلو بایت


دانلود

حجاب در بهشت

بهشت و آخرت چیزی به عنوان تکلیف و وظیفه شرعی وجود ندارد، چرا که دنیا خانه عمل و آخرت خانه حساب است و در آنجا دیگر عملی در کار نیست.
از ظواهر آیات و روایات استفاده می‌شود که در آخرت نیز در مسائل جنسی و اموری که بدان مربوط است محدودیتهایی وجود دارد. در وصف زنان بهشتی می‌فرماید:

الف:کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ؛همچون مروارید درصدف پنهان سوره واقعه، آیه 23،


ب:عُرُبًا أَتْرابًا؛زنانی که تنها به همسرشان عشق می‏ورزند و خوش زبان و فصیح و هم سن و سالند سوره واقعه، آیه 37،

ج:حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ؛حوریانی که در خیمه‏های بهشتی مستورند سوره الرحمن، آیه 72،

د:لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ؛هیچ انس و جنّ پیش از ایشان با آنها تماس نگرفته (و دوشیزه‏اندسوره الرحمن، آیه 74؛

ه‍:فیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ؛در آن باغهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی‏ورزند؛ و هیچ انس و جنّ پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است سوره الرحمن، آیه 56،

به نظر می‌رسد که در بهشت حجاب باشد اما نه بعنوان یک تکلیف بلکه به عنوان یک کرامت و یک مقام معنوی و یا اموری که برای ما بدرستی معلوم نیست.

منبع:کانون گفتمان قرآنی

آثار سفر در قرآن

 


سیر و سفر و
 گردش گری در قرآن و آثار آن


بسیار سفرباید تا پخته شود خامی


أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا ...

آیا در زمین گردش نکرده اند تا دل هایى داشته باشند که با آن بیندیشند...

{الحج/46}



ادامه مطلب ...