زمرد قرآن

فریاد سکوت

زمرد قرآن

فریاد سکوت

قربون خدای بزرگم برم

قربون خدای بزرگم برم که اگه خطا کنم
نهایت قهرش بین دو اذانه
دوباره صدام میکنه ، خدا عشق است . . .

دلخوشی ها کم نیست ...


روی پرده کعبه

این آیه حک شده است:

"نبی عبادی انی انا الغفور الرحیم ..."

و من ...

هنوز و تا همیشه

به همین یک آیه دلخوشم ...

" بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم "

ای گل گمان مکن به شب جشن می‌روی ...

از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند...

تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند!



پوشانده‌اند "صبح" تو را "ابرهای تار...

تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند!



یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند...

این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند!

 

ای گل گمان مکن به شب جشن میروی...


شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند!



یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست...

از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند!



آب طلب نکرده همیشه مراد نیست...

گاهی بهانه است که قربانی‌ات کنند!


فاضل نظری

انسانم آرزوست ...


آری از پشت کوه آمده ام...
چه می دانستم این ور کوه باید برای ثروت،حرام خورد؟
برای عشق خیانت کرد
برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد
برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم
می گویند:از پشت کوه آمده!
ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم
و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن
گوسفندان از دست گرگ ها باشد،
تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ!

چرا از نسل حضرت یوسف پیامبری مبعوث نشد ؟

نبوت و امامت مقامی الهی است که خداوند آن را براساس لیاقت به شخصی می‌دهد تا هدایت مردم را به عهده گیرد. خداوند درباره حضرت ابراهیم‌(ع)بعد از اینکه از امتحانات الهی سربلند بیرون آمد، می‌فرماید: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیتِی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ(1)
(به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمی‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)».یعنی اگر فرزندانت لایق این مقام باشند، به آنها هم داده می‌شود و گرنه داده نخواهد شد.

در این مورد هم اگر فرزندان یوسف پیامبر نشده باشند، به خاطر این بوده است که لایق آن مقام بزرگ نبوده و شایستگی آن را نداشته‌اند.

البته در حدیثی از امام صادق‌(ع)نقل شده که علت به پیامبری نرسیدن فرزندان یوسف‌(ع) به خاطر آن بوده است که وقتی پدرش به مصر نزد او رفت دیرتر از پدر از اسب پایین آمد; و خداوند به خاطر این ترک اولی از نسل او پیامبری قرار نداد.(2) لکن در نقل این حدیث از امام صادق‌جای تردید است‌.(3) حضرت یوسف‌(ع) جزء انبیا بزرگوار الهی می‌باشد.

عصمت پیامبران خدا از مسائلی است که با دلایل عقلی و آیات و روایات فراوان به طور قطع ثابت است‌.(4)
سراسر آیه‌های سورة یوسف‌(ع) بر علم و دانش‌، بردباری و شکیبایی و پاکی و عصمت شگفت آور حضرت یوسف صدّیق شهادت و گواهی می‌دهد و قرآن‌، سرگذشت او را به عنوان "اسوه تقوا" و نمونه پاکی و مظهر عفت و عصمت بیان می‌کند و او را از بندگان "مخلَص‌" (5) می‌شمارد که به فرمودة قرآن کریم "مخلَصین‌" از گزند شیطان در امانند: "اِلاّ عبادک منهم المخلصین‌" (6) بنابراین‌، چگونه می‌توان به او نسبت داد که "عزّ سلطنت او را گرفته باشد و به احترام پدر از اسب پیاده نشده باشد و...".

به همین جهت‌، برخی از مفسران این احادیث را مخالف با آیات قرآن و ضروریات دین و از خرافات و اسرائیلیاتی دانسته‌اند که در احادیث ما وارد شده و قابل قبول و اعتماد نمی‌باشد.(7)

آیات و روایات معتبر نشانگر آن است که حضرت یوسف‌(ع) طبق فرمان الهی عمل می‌کرد و کمال احترام را نسبت به پدر انجام می‌داد; چنان که قرآن کریم می‌فرماید:

فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یوسُفَ آوَى إِلَیهِ أَبَوَیهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ(8)و هنگامی که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت، و گفت: «همگی داخل مصر شوید، که انشاء الله در امن و امان خواهید بود!»

از جملة "فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَی‌ یُوسُف‌" و "قَال‌ ادْخُلُواْ مِصْرَ" (واژه ورود و دخول‌) استفاده می‌شود که حضرت یوسف‌(ع) در خارج شهر به استقبال پدر و همراهانش رفته بود و در ساختمان و یا چادرهایی منزل گرفته‌، در انتظار قدوم آنان به سر می‌برد و هنگامی که پدر و همراهانش وارد شدند، حضرت یوسف نسبت به آنان اظهار محبت ویژه‌ای کرد: "آوَى إِلَیهِ أَبَوَیهِ" و پس از انجام دادن مراسم استقبال‌، از پدر و همراهانش خواست تا به مصر وارد شوند و در آن دیار سکنی گزینند; در غیر این صورت واژة ورود و دخول جایگاهی نداشت‌، بلکه کلمه ملاقات و مانند آن مناسب بود.(9)

بنابراین پاسخ سوال فوق در واقع همان است که در ابتدا عرض کردم: نبوت و امامت مقامی الهی است که خداوند آن را براساس لیاقت به شخصی می‌دهد تا هدایت مردم را به عهده گیرد.

پی نوشتها:

(1). بقره‌،124.

(2). کافی‌، کلینی‌;، ج 2، ص 311، دارالکتب الاسلامیة‌.

(3). جهت آگاهی بیشتر ر.ک‌: الفرقان فی تفسیر القرآن‌، محمد الصادقی‌، ج 12 و 13، ص 205 ـ 208، آیة 100 سورة یوسف‌، انتشارات فرهنگ اسلامی؛ گناهان کبیره‌، آیت‌الله دستغیب‌، ج 1، ص 132، چ افست بوذرجمهری‌.

(4). ر.ک‌: پیام قرآن‌، ج 7، ص 75 ـ 200 / منشور جاوید، جعفر سبحانی‌، ج 5، ص 30 ـ 152، دفتر انتشارات اسلامی / ر.ک‌: رسائل توحیدی‌، علامه طباطبایی‌، ترجمه و تحقیق علی شیروانی هرندی‌، ص 191 ـ 202، انتشارات الزهرا / فرشتگان‌، علی رضا رجالی تهرانی‌، ص 65 ـ 68، دفتر تبلیغات اسلامی‌.

(5). یوسف‌، 24.

(6). حجر، 40.

(7). ر.ک‌: الفرقان فی تفسیر القرآن‌، محمد الصادقی‌، ج 12 ـ 13، ص 206 ـ 208، انتشارات فرهنگ اسلامی‌.

(8). یوسف،99.

(9). ر.ک‌: تفسیر راهنما، هاشمی رفسنجانی‌، ج 8، ص 576 ـ 577، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی / المیزان‌، علامه طباطبایی‌;، ج 11، ص 248، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات‌.

چرا به حضرت علی (ع) ابوتراب می گویند؟

قبل از بیان مطالبی پیرامون چرایی نامیدن امام علی(ع) به ابوتراب لازم است به این نکته اشاره کنم که این لفظ کنیه آن حضرت است،و در میان عرب دلایل متعددی برای انتخاب کنیه یک فرد وجود دارد برای مثال رایج بودن همراهی یک کنیه با یک اسم در یک مقطع خاص زمانی و یا مطلوب بودن این همراهی در نظر اطرافیان آن فرد،و لزوماً اینگونه نیست که حتماً آن شخص فرزندی به همان نام داشته باشند.

اما در مورد ابوتراب نامیدن امام علی(ع) باید عرض کنم:

اسامی و القاب و کنیه‌ های مبارک حضرت امام علی(ع) زیاد است و در کتاب‌های حدیثی آمده است. یکى از کنیه ‏هاى آن حضرت «ابو تراب» است.

ابو تراب به معناى پدر خاک ، یا دمساز خاک ، یا پدر و رئیس خاکیان است .

این لقب از محبوب‌ترین القاب در نزد امام علی علیه السلام و یکی از زیباترین القاب آن حضرت به شمار می‌آید .

شیخ علاء الدین سکتوارى در محاضرة الأوائل ( ص 113 ) گوید : نخستین کسى که به کنیه ( ابو تراب ) نامیده شد على بن ابى طالب رضى الله عنه است ، این کنیه را رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به او داد آن گاه که دید او بر روى زمین خوابیده و خاک بر پهلوى او نشسته است ، از روى لطف و مهربانى به او فرمود :

برخیز اى ابو تراب .

و این محبوب ترین القاب او به شمار مى رفت ، و از آن پس ، به برکت نفس محمدى این کرامتى براى او گردید ، زیرا خاک خبرهاى گذشته و آینده تا روز قیامت را براى او باز مى گفت . این را بفهم که رازى است بى پرده .(1)

عبایة بن ربعى گوید :

به عبد الله بن عباس گفتم : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از چه رو على علیه السلام را ابو تراب نامید ؟

گفت : از آن رو که على علیه السلام صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست ، و بقاى زمین و آرامش آن به او است ، و از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم مى فرمود : چون روز قیامت شود و شخص کافر پاداش و نزدیکى و کرامتى را که خداى متعال براى شیعیان على آماده نموده ببیند گوید :ای کاش ترابی بودم(2) یعنى کاش از شیعیان على ( ابو تراب ) بودم . و این است معناى این آیه که کافر گوید : کاش من تراب ( خاک )بودم(3)

علامه مجلسى رحمه الله در بیان این جمله گوید :

ممکن است ذکر آیه در اینجا براى بیان علت دیگرى در نامگذارى آن حضرت به ابو تراب باشد ، زیرا شیعیان او به جهت تذلل بیش از اندازه و تسلیم بودن در برابر فرمانهاى حضرتش تراب نامیده شده اند ؛ چنان که در آیه کریمه آمده - و چون آن حضرت صاحب و پیشوا و زمامدار آنهاست ابو تراب نام گرفته است(4) .


پی نوشتها:

1- الغدیر - الشیخ الأمینی - ج 6 - ص 337 – 338.
2- « إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یوْمَ ینْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یدَاهُ وَیقُولُ الْکَافِرُ یا لَیتَنِی کُنْتُ تُرَابًا :و ما شما را از عذاب نزدیکی بیم دادیم! این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده می‌بیند، و کافر می‌گوید: «ای کاش خاک بودم (و گرفتار عذاب نمی‌شدم)!»(سوره نبأ،آیه 40).
3- علل الشرائع - الشیخ الصدوق - ج 1 - ص 156 .
4- بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 35 - ص 51 .
کانون گفتمان قرآنی

این همان دریای عجیبی است که در قرآن آمده است !! + عکس

دریای عجیبی است که در قرآن آمده است!!


در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توانید در سجیه دید، این شمالی ترین شهر دانمارکی هاست، جایی که دریای بالتیک و دریای شمال بهم می پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این راستا بوجود می آید.


http://s2.picofile.com/file/7291136769/serk.jpeg


و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.

سورة مبارکه الرحمن :

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)

19. دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.21. پس کدامین نعمت هاى پروردگارتان را انکار می ‏کنید؟ 22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج می شود.


سوره مبارکه فرقان آیه 53:

« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»

و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آن دو حریمی استوار قرار داد. 



کلمات کلیدی : این همان دریای عجیبی است که در قرآن آمده است , حد فاصل بین دو دریا

اولین سازنده خانه کعبه

به نام الله

تجدید بنای کعبه :
آنگونه که از روایات و تاریخ گذشته استفاده می گردد کعبه تاکنون 12 بار تجدید بنا شده است . ( 1 )

1 ـ نخست توسط فرشتگان و جبرئیل پیش از آدم ( علیه السلام )
2 ـ توسط حضرت آدم ( علیه السلام )
3 ـ توسط شیث فرزند آدم ، سپس در توفان نوح خراب شد .
4 ـ بنای آن توسط حضرت ابراهیم ( علیه السلام )
5 ـ بوسیله قبیله جُرهُم تعمیر شد .
6 ـ دولت عمالقه آنرا تعمیر کردند .
7 ـ وسیله قُصی بن کلاب جد چهارم پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) پس از خرابی توسط سیل .
8 ـ توسط قریش پیش از بعثت و در عصر جاهلیت زمانی که بر سر نصب حجرالاسود نزاع شد و پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) آنرا حل کرد .
9 ـ تعمیر آن در عصر خلافت عمر و عثمان
10 ـ بنای آن توسط عبدا . . . بن زبیر
11 ـ در عصر عبدالملک مروان که توسط حجاج بن یوسف خراب شد و سپس ساخته شد .
12 ـ پس از تهاجم قرامطه و ربودن حجرالاسود در سال 339 هجری
************
1 . مرآة الحج
برگرفته از :http://www.hajj.ir



قرآن به صراحت می گوید حضرت ابراهیم پایه های خانه را بالا برد:
وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (بقره127) و (نیز به یاد آورید) هنگامى را که ابراهیم و اسماعیل، پایه‏ هاى خانه (کعبه) را بالا می ‏بردند، (و می ‏گفتند:) «پروردگارا! از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایى‏، پس باید خانه ای باشد تا پایه های به جا مانده از آن را بالا ببرند، و الا می فرمود خانه را ساختند!!
در تفسیر نمونه ج‏1، ص: 454 چنین می خوانیم:
از آیات مختلف قرآن و احادیث و تواریخ اسلامى به خوبى استفاده مى‏ شود که خانه کعبه پیش از ابراهیم، حتى از زمان آدم بر پا شده بود، در آیه 37 سوره ابراهیم از قول این پیامبر بزرگ مى‏خوانیم: رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ:" پروردگارا! من ذریه و فرزندان خود را به وادی بی کشت و زرعی نزد بیت الحرام تو برای به پا داشتن نماز مسکن دادم  بار خدایا تو دل های مردمان را به سوی آن ها مایل گردان  و ...".
این آیه گواهى مى‏ دهد موقعى که ابراهیم با فرزند شیرخوارش اسماعیل و همسرش به سرزمین مکه آمدند اثرى از خانه کعبه وجود داشته است.
در آیه 96 سوره آل عمران نیز مى‏خوانیم: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً:" اول خانه که برای مکان عبادت خلق بنا شد همان خانه مکه است که در آن برکت و هدایت خلایق است " مسلم است که پرستش خداوند و ساختن مرکز عبادت از زمان ابراهیم آغاز نگردیده بلکه قبلا و حتى از زمان آدم ع بوده است.
تعبیرى که در نخستین آیه مورد بحث به چشم مى‏ خورد نیز همین معنى را مى ‏رساند آنجا که مى‏گوید:" بیاد آورید هنگامى را که ابراهیم و اسماعیل پایه‏ هاى خانه (کعبه) را بالا مى‏بردند، و مى‏ گفتند: پروردگارا! از ما بپذیر تو شنوا و دانایى" (وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).
این تعبیر مى ‏رساند که شالوده‏ هاى خانه کعبه وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل پایه ‏ها را بالا بردند.
در خطبه معروف قاصعه از نهج البلاغه نیز مى ‏خوانیم:
ا لا ترون ان اللَّه سبحانه اختبر الاولین من لدن آدم صلوات اللَّه علیه الى الاخرین من هذا العالم باحجار ...، فجعلها بیته الحرام ...، ثم امر آدم و ولده یثنوا اعطافهم نحوه ..." آیا نمى‏ بینید که خداوند مردم جهان را از زمان آدم تا به امروز به وسیله قطعات سنگى ... امتحان کرده است، و آن را خانه محترم خود قرار داده، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد که به گرد آن طواف کنند".

کوتاه سخن اینکه: آیات قرآن و روایات این تاریخچه معروف را تایید مى‏کند که خانه کعبه نخست به دست آدم ساخته شد، سپس در طوفان نوح فرو ریخت، و بعد به دست ابراهیم و فرزندش اسماعیل تجدید بنا گردید



کلمات کلیدی : اولین سازنده خانه کعبه ، حضرت ابراهیم و اسماعیل ، تجدید بنای خانه کعبه


اشعار جنگ و جبهه

دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست
نه بـــــــی پلاک شدنها نه بی مزاریها

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند:
زمین چقدر حـــــقیر است آی خاکیها



کلمات کلیدی : اشعار جنگ و جبهه ، شهدا

دزد مال یا دزد دین!

گویند روزی دزدی در راهی ، بسته ای دزدید که در آن چیز گران بهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی ؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا ، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم ، نه دزد دین.
اگر آن را پس نمیدادم و عقیده صاحب آن مال ، خللی می یافت ؛ آن وقت من ، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است !