زمرد قرآن

فریاد سکوت

زمرد قرآن

فریاد سکوت

داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم ۲


روى بسته اى بسم الله الرحمن الرحیم نوشته شده بود

رئیس گروهى از دزدان ، قافله اى را غارت نمود، در میان آنها شخصى بسته اى پارچه داشت که جمله

(( بسم الله الرحمن الرحیم  ))

نوشته و روى آن گذاشته بود (( در بین تجار سابق براى محفوظ ماندن اموالشان از دست راهزنان این عمل مرسوم بود )) فورا به افرادش دستور داد که این اموال را به صاحبانش برگردانید، چونکه ما دزد اموال مردم هستیم نه دزد عقیده آنها، زیرا اگر به آن نوشته ترتیب اثر ندهیم آنها بى اعتقاد خواهند شد.
لازم به تذکر است که یکى از اساتید مى گفت : سر کرده دزدان فوق الذکر (( فضیل عیاض )) بوده است . شاید به خاطر همین عمل بود که خداوند او را هدایت نمود و او توبه کرد و از عارفان گردید.

 


هر کس که مطیع حق تعالى گردد
با رتبه و با مقام والا گردد
هر کس که مجاهدت کند در ره دوست
پیروز و سرفراز و مصفا گردد
هر کس که کند پیشینه خود ظلم و ستم
سرکوب و ذلیل و خوار و رسوا گردد
کن صبر به مشکلات و غمها امروز
تا مایه دل شادى فردا گردد
در علم و عمل بکوش تا شامل تو
الطاف خداى فرد یکتا گردد


کلمات کلیدی : داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم ، روى بسته اى بسم الله الرحمن الرحیم نوشته شده بود


داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم ۱


امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: بسم الله تاج سوره ها است

 
بسم الله الرحمن الرحیم
بانام و یارى خداى بخشنده و مهربان شروع مى کنیم ؛

خدایى که لطفش به همه است ، مهرش همگانى و همیشگى است .
دیگران یا لطفى ندارند ، یا همیشه ندارند ، یا به همه ندارند ، یا هدفشان مهربانى نیست ، ولى خداوند ، حتى آفریدنش بر اساس لطف و مهربانى است : ((الا من رحم ربى و لذلک خلقهم ))

اگر برخى مشمول رحمت پروردگار نمى شوند ، بستگى به خودشان دارد . اگر آب دریا ، به توپ نفوذ نکرد ، دریا تقصیرى ندارد ، توپ در بسته است .

اگر نور خورشید ، از دیوارى عبور نکرده بخاطر عدم قابلیت دیوار است نه نور .
رحمت الهى گسترده است ، ولى گاهى کسانى با کار و فکر باطل خود ، رحمت را به روى خود مى بندند .

بسم الله در اول هر کار ، رمز عشق به خدا و توکل بر او و استمداد از او وابستگى به اوست . بسم الله ، چنگ زدن و اعتصام ، به نام الهام بخش ‍ خداوند، و گریز از وسوسه هاى شیطان است .

بسم الله ، در راس تمام کتاب هاى آسمانى بوده و پیامبران نیز شروع کارشان به نام الله بوده ، این کار انسان را در پناه و حفاظت خدا مى دهد و آنکه به خدا پناهنده شود ، به راه مستقیم رهنمون مى شود .

(( و من یعتصم بالله فقد هدى الى صراط مستقیم ))

بسم الله ، نشان بندگى خدا و وابستگى به اوست ، یعنى اینکه : خدایا ، تو را فراموش نکرده ام ، هر کارم را با نام تو آغاز مى کنم و خود را بیمه مى سازم و به کمک تو شیطان را فرارى مى دهم .

امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند : بسم الله تاج سوره ها است و نشان امان و رحمت است و در اول سوره برائت که بسم الله نیامد ، چون برائت و بیزارى از کفار است و این نباید با رحمت باشد .

الهى رحمتت را شاملم کن
سرا پا عیب و نقصم کاملم کن
منم غافل خدایا آگهم ساز
منم جاهل خدایا عاقلم کن



کلمات کلیدی : داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم  ، تاج سوره ها ، راس تمام کتاب ها

اسلام چه می گوید و ما چه می کنیم ؟

اسلام میگه : اگه دوتا نامحرم یه جا خلوت باشن نفر سوم شیطون و اونی که زودتر آسیب می بینه دختره ....

ما چه می کنیم : ما کلاس خصوصی برا دخترم می گیریم که استادش مرده یا از یکی از پسرای فامیل می خواهیم که کلاس جبرانی برا دخترمون بذاره و اونا هم ظرف چند روز به مقامات عالی عرفانی می رسند دیگه تو آسمونا سیر می کنند و میگن :
صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پر کشیدن پرستو شدن

 

اسلام میگه : اسلام میگه اگه مردی بخواهد زن دوم اختیار کند باید تمکن مالی داشته باشد و بتواند بین آنها با عدالت رفتار کند

ما چه می کنیم : ما میگیم نردبان موفقیت را باید پله پله بالا رفت فعلا زن دوم را بگیریم بعدا خدا کریم و ...
ما همون کار را برای شوهر خواهرمون نمی پسندیم و با همکاری همسر و مادرمون برای شوهر خواهرمون دادگاه صحرایی تشکیل میدیم تا فیلش یاد هندوستون نکنه

 

اسلام میگه : اگه کار خوبی در حق تو کردند یادآوری کن و فراموش نکن و اگه کسی در حق تو بدی کرد فراموش کن

ما چه می کنیم : ما کینه شتری پیدا می کنیم به خاطر بدی هایی که در حق ما شده و اگه کسی در حق ما خوبی کرده را وظیفه اش می دانیم

 

اسلام میگه : اگه مسلمونی فریادبزنه مسلمونا به دادم برسین و شما نرسین ، مسلمون واقعی نیستید

ما چه می کنیم : میگیم چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرامه
میگیم یه سر دارم و هزار سودا
میگیم کشورای دیگه به ماچه ؟

 

اسلام میگه : با بچه ها مهربان باشین ( امام حسن و امام حسین (ع) هنگام نماز پیامبر (ص) رو دوش ایشان سوار می شدن )

ما چه می کنیم : با بیش از یک متر و نیم قد و بیش شصت کیلو وزن دست بچه می گیریم از تو صف نماز می اندازیمش بیرون
شرمنده ام خدا
با همون هیکل غول آسا پا برهنه بچه را دنبال می کنیم و تا از مسجد بیرونش نکنیم خیالمون راحت نمیشه ( شیطان هم چنین قدرتی نداره در فرار دادن بنده از خدا )

 

اسلام میگه : اگر خدا را دوست دارید از پیامبرش - این الگوی نیک - تبعیت و پیروی عملی کنید ( ان کنتم تحبون الله فاتبعونی ) .

ما چه می کنیم : ما چون عمل خرج و تکلف داره را کنار میذاریم و فریاد میزنیم میمریم براتون تو شادی شما دست می زنیم و تو عزای شما سینه .

 

گاهنامه کانون گفتمان قرآنی

 

 

کلمات کلیدی : اسلام ، نماز ، کینه ، دشمن ، کودک ، تربیت ، همسر ، ازدواج ، شیطان ، مسجد

 

چگونه از گناه متنفر شویم ؟

چگونه از گناه متنفر شویم ؟


چگونه می‌توان از گناهان گذشته که اکنون توبه کرده‌ایم متنفّر شد . چرا که بسیار اتفاق می‌افتد که انسان از گناه خود پشیمان شده و توبه می‌کند اما حُب و لذت گناه همچنان در دل باقی است بنابر این بعد از گذشت مدتی و بر اثر غفلت و یا فشار روانی و یا احساس نیاز درونی و حتی عادت ، دوباره شخص مرتکب آن می‌شود .
براستی چگونه می‌توان از گناه منزجر شد ؟

یکی از مشکلات و موانع مهمی که در جهت تحقق توبه‌ی واقعی و ترک گناه وجود دارد ، مشکل اصرار بر گناه و عدم وجود اراده‌ی لازم برای ترک آن است . این مشکل خصوصا در مورد کسی که مدتی با گناه انس گرفته ، به آن عادت نموده و از آن لذت برده است ، نمود بیشتری دارد و به نظر بسیار بعید می‌نماید که چنین فردی بتواند به راحتی و صرفا به دلیل پشیمانی و تصمیم بر ترک از شر آن عمل زشت خلاصی باید و واقعاً موفق به توبه‌ی حقیقی گردد . برای تحقق توبه‌ی واقعی و ترک کلی گناه ، چاره‌ای جز این نیست که انسان در مرحله اول احساسش را نسبت به آن عمل زشت اصلاح نماید ، یعنی چنانچه از آن عمل خوشش می‌آید ، از آن لذت می‌برد و نسبت به آن تمایل نفسانی دارد ، ابتدا - به نحوی که به آن اشاره خواهیم نمود - احساس نفسانی خود را تبدیل به حالت نفرت و انزجار و عدم تمایل نماید ؛ که البته اگر ان‌شاء‌ّّّّالله موفق به این تغییر و تحول گردید ، در مرحله بعد حتما موفق به اصلاح رفتاری خود خواهد شد . این قاعده ناشی از ملازمه‌ای است که میان هوای نفس انسان و عمل کردن مطابق آن وجود دارد ؛ یعنی انسان تنها در صورت تمایل دست به انجام عمل می‌زند و عملی را ترک می‌نماید که نسبت به آن حالت انزجار و نفرت دارد. دولت و سلطنت هوای نفس در انسان به اندازه‌ای قوی می‌باشد که گاهی تا مقام الوهیت اوج می‌گیرد و خدای انسان می‌شود. قرآن کریم در این زمینه اشاره می نماید که کسانی هستند که خدایشان ، هوای نفسشان است. در مورد هوای نفس که همان خوش آمدنها و طلبهای نفسانی انسان است ، اهل معرفت گفته‌اند: آدمی دو نوع هوای نفس دارد ، هوای نفس مثبت و هوای نفس منفی . آنچه در قرآن کریم در روایات اسلامی راجع به مذمت هوای نفس آمده است ، مربوط به هوای نفس منفی ، یعنی دوست داشتن زشتیها و ضد ارزشها و گناهان است و آنچه که در مورد دوست داشتن خوبیها و محبت خدای متعال و عشق به عبادت و معنویت آمده است ، مربوط به هوای نفس مثبت است . البته تعبیر بهتر هوای نفس مثبت همان خواسته‌های فطری متعالی انسانی است .
عرفا اعتقاد دارند که حتی حق تعالی به وسیله هوای نفس اطاعت می‌شود و تا کسی خدای را دوست نداشته باشد عبد و مطیع واقعی او نخواهد بود .1علی علیه‌السلام فرمود اگر دیگران خداوند را از روی طمع و ترس ، عبادت می کنند ، من او را از روی محبت و دوست داشتن می‌پرستم. در مورد دین هم روایت شده است که آیا دین به جز حُب و بغض است ، یعنی دوست داشتن ارزشها و عبادات و نفرت از بدیها ، ضد ارزشها ، شرک و کفر و امثال آنها.
سرّ آن همه تأکیدی که نسبت به محبت اهل بیت عصمت و طهارت علیه‌السلام در روایات و حتی آیات قرآن کریم شده‌است نیز در این است که تا انسان امام و رهبر خویش را از صمیم قلب دوست ندارد، قادر نخواهد بود حقیقتاً شیعه و پیرو او خصوصا در مسیر پر حادثه‌ی زندگی ایمان و توحیدی باشد و نمی تواند سختی و مرارت دین داری و سلوک را تحمل نماید و از سر دنیا و لذات آن به راحتی بگذرد. با این بیان روشن می شود که انسان به هر صورت اسیر هوی و خواسته‌ها و طلب و دوست داشتن های خود است و تا زمانی که در جاذبه‌ی محبت کسی و یا لذت عملی قرار دارد ، توان رهائی و خلاصی از دولت و سلطنت او را ندارد و یا حداقل بسیار دشوار است.
پس از ذکر این مقدمه و اصل ، اکنون در مورد ترک گناه و معالجه‌ی اصرار بر گناه، سوال اساسی این است که به هرحال اگر انسان در جاذبه‌ی عمل زشتی قرار گرفت و خدای ناکرده با تکرار و ادراک لذت از آن ، درجات علاقه‌ به آن گناه قوت گرفت و سپس به نحوی پشیمان شد و در مقام ترک آن برآمد، راه علمی و عملی آن چیست و چگونه می‌توان این بیماری روحی را معالجه نمود؟
علی علیه‌السلام فرمود: اگر دیگران خداوند را از روی طمع و ترس، عبادت می کنند، من او را از روی محبت و دوست داشتن می‌پرستم .


اصل اخلاقی مقابله به ضد

مهمترین اصل عمومی‌ای که علمای اخلاق در زمینه معالجه امراض روحی پیشنهاد می‌نمایند، اصل مقابله به ضد است، یعنی به کار بردن ضد هر عمل و صفتی که قصد ترک آن را دارد. البته این اصل اختصاصی به طب الارواح (روانپزشکی و روانشناسی) ندارد و در طب الابدان (پزشکی) نیز از همین روش برای معالجه بیماریهای جسمی استفاده می شود. در مورد گناه و عمل زشتی که انسان مدتها از آن لذت برده و مطلوب نفس آدمی گردیده است نیز راه اصلی علاج، تبدیل میل، خوش آمدن و لذت بردن نفسانی به حالت نفرت و انزجار و بغض نسبت به آن عمل می باشد؛ یعنی تبدیل نمودن حالت جاذبه به حالت دافعه و از این طریق فراهم نمودن زمینه ترک و جایگزین ساختن آن در جای زمینه انجام. البته تحقق این تبدیل و تحول هم اگر از طریق صحیح آن انجام شود، کاری است کاملا شدنی و ممکن و حتی خود ما نیز هر یک کم و بیش تجربیاتی از این قبیل در زندگی داریم. یعنی ممکن است از کار و چیزی که در گذشته به آن رغبت داشته‌ایم و لذت می بردیم اکنون متنفر باشیم و بدمان بیاید و بالعکس. منتهی نکته قابل توجه و بسیار فنی که در زمینه این مهم وجود دارد این است که عامل اصلی این تغییر و دگرگونی خصوصا در زمینه امور معنوی و نفسانی در انسان، تحول و دگرگونی است که در بُعد شناختی انسان پدید می آید. مسئله علم و آگاهی و شناخت و تغییراتی که در نوع اطلاعات و آگاهی‌های انسان بوجود می آید، در تغییر مزاج روحی و نوع برخورد انسان با اشخاص و اشیاء و پدیده‌ها و تبدیل حالت محبت به نفرت یا بالعکس، کاملا موثر است.


علم درمانی گناه

اصلی‌ترین روشی را که اسلام در مورد ساخت و ساز انسان و تهذیب نفسانی و اعتقادی و عملی او پیشنهاد نموده است نیز استفاده از همین روش علم درمانی است. اگر در اسلام علم و دانش فریضه شمرده شده است و آیات و روایات وارده در فضیلت علم و عالم افزون از هر باب دیگری است، به خاطر همین است که راه اصلی معالجه‌ی امراض آدمی از طریق علم و آگاهی میسر است، همان گونه که ریشه‌ی تمامی بیماریها، شوربختیها و شقاوتمندی انسان در جهل و بی خبری است. گناه، ناشی از غفلت است، و غفلت همان خواب روحی‌ای است که در اثر جهل و بی خبری عارض انسان می‌شود. خوابی که تنها راه علاج آن نور یقظه است و یقظه هم چیزی جز بیداری و آگاهی حاصل از دانش و بینش نمی‌باشد. تا انسان غافل است مرتکب گناه می‌شود و از آن لذت می‌برد و وقتی که بیدار شد، دیگر نه از گناه لذت می برد و نه حاضر است مرتکب آن شود، مانند کسی که چون نمی‌داند درون شربت زهر ریخته‌اند آن را می نوشد و لذت می برد و اگر بداند هرگز به سراغ آن نمی‌رود. علت این که انبیای الهی معصوم بودند این بود که آنها عالم بودند. ریشه‌ی عصمت و عدالت و جمیع فضایل و خیرات در انسان در علم و دانش و معرفت است. صفت علم در میان صفات حق تعالی دومین صفت فعلی اصلی است و سایر صفات اصلی مانند قدرت و اراده و سمع و بصر همه مترتب و مبتنی بر صفت علم هستند. این بدین معنا است که حتی در حق تعالی ریشه‌ی جمیع کمالات و صفات جمال و کمال علم است و همه چیز از علم شروع می شود.
در میان علوم نیز اصلی‌ترین علومی که مایه‌ی حیات انسان است و آدمی را از خواب غفلت بیدار می نماید، علوم اساسی پنج گانه‌ای است که در واقع پاسخ گوی پنج سوال اساسی و کلی انسان در زندگی است؛
 یعنی 1- خدا آگاهی؛ 2- خود آگاهی؛ 3- جهان آگاهی؛ 4- دین آگاهی و 4- سرنوشت آگاهی.
آدمی دو نوع هوای نفس دارد، هوای نفس مثبت و هوای نفس منفی. آنچه در قرآن کریم در روایات اسلامی راجع به مذمت هوای نفس آمده است، مربوط به هوای نفس منفی، یعنی دوست داشتن زشتیها و ضد ارزشها و گناهان است و آنچه که در مورد دوست داشتن خوبیها و محبت خدای متعال و عشق به عبادت و معنویت آمده است، مربوط به هوای نفس مثبت است
انسان اگر بداند که خدای عالم همان وجود بسیطی است که بر تمام هستی سریان دارد. و با سریان وجود او علم و قدرت و سمع و بصر او نیز سریان دارد واقف خواهد شد که حق تعالی از درون و بیرون ناظر احوال و افعال بندگان خود است و در تمام ذرات هستی حضور دارد، هرگز جرات و جسارت نخواهد داشت که در محضر چنین خدای آگاه و مقتدری عصیان و سرکشی و مخالفت نماید. انسان اگر بداند خدای عالم با تمام اسما و صفات و کمالاتش در انسان تجلی نموده است و او را خلیفه خود در زمین قرار داده و در وجود او استعداد ولایت و احاطه و تسلط علمی و عملی بر ماده‌ی کائنات را به ودیعه نهاده است، حاضر نخواهد بود با معصیت و خطا نسبت به خالق خویش خود را از مقام قرب به حق تعالی محروم ساخته و تا سر حد حیوانات و حتی پائین تر از آنها ساقط نماید .


دعا

آدمی اگر بداند حق تعالی جهان هستی را به خاطر او آفریده و آن را در تسخیر انسان قرار داده است تا با استفاده از آن به کمال نهائی خویش که قرب و خلافت و ولایت حق است برسد، دیگر نمی‌تواند بپذیرد که همواره با گناه و معصیت راه دوری و نقصان خویش را طی نماید و خود را از چشم خدای عالم و اولیای مقرب بیندازد و خوار و خفیف نماید. اگر انسان واقف شود که دین برنامه‌ی سعادت و کمال اوست و راهی است که مستقیما او را به قرب و لقای پروردگار عالم می رساند و حیات جاودان آخرتی را برایش به ارمغان می آورد، حاضر نمی شود که با گناه و سرپیچی و خروج از این مسیر، زمینه شقاوت و هلاکت خویش را فراهم نماید؛ زندگی جاودان آخرتی و لقای پروردگار را از دست بدهد و خود را دچار سرنوشتی شوم و عذابی دردناک نماید. اگر انسان بداند که آنچه می‌کند و می شنود و می گوید و می بیند تمام مواردی هستند که باطن و حقیقت او را می سازند و هر شخصی حال گفتار و رفتار و پندار خود است و همین محصول است که در ظرف آخرت به صورت جهنم یا بهشت ظهور خواهد نمود، حساسیت بیشتری نسبت به گناه و عمل و صفت زشت و پلید اهل دنیا و عقاید باطل ایشان خواهد داشت.

جمع بندی

بنابراین به طور خلاصه راه و روش عملی معالجه‌ی اصرار بر گناه مطابق آنچه گفته شد دارای سه مرحله است که چنانچه دقیقا انجام شود، این بیماری قطعا معالجه خواهد شد:
1- علم: علم به امور اساسی زندگی و اثر تخریبی گناه بر زندگی انسان.
2- حال: یعنی جایگزین ساختن حالت نفرت و انزجار حاصل از علم به جای حالت لذت و خوش آمدن.
3- عمل: که این مورد به ترک گناه بوده و لازمه‌ی قهری علم و حال است گرچه نیاز به صبر و تحمل و استمداد و عنایت حق تعالی نیز خواهد داشت.



کلمات کلیدی : چگونه از گناه متنفر شویم ، چگونه می توان از گناه منزجر شد ؟ ، اصل اخلاقی مبارزه با ضد ، توبه ، دعا ، علم درمانی گناه

حمد عاشقان

حمد عاشقان

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات حقیقت بر زبان فرشته در آخرین نزول بر بندگان جاری بود گویا میدان بندگی مرد می طلبید ، هدیه ای از خالق بر بندگان رسید ، سوره حمد این فاتح کتاب آسمانی در جمع خلایق ، حقیری عاشق ، چهره لیلی را در تجسم سوره آسمانی دید و در تفسیر آیات حقیقت ، معرفت یار را با معرفت خدای یار ، آمیخت :


بسم الله الرحمن الرحیم : بنام خداوندی که الطاف مهرش بر بندگان بی سامان ، محرم همیشگی است ، بنام اولین عاشق و آخرین معشوق ، به نام مهری که از عشق سرچشمه می گیرد  .

الحمد لله رب العالمین : شکر خدای عشق واجب است زیرا عاشق شدن را آموخت ، به من ، به تو ، به بندگان ، اگر او نبود ، نمی توانستم بگویم دوستت دارم .

الرحمن الرحیم : عاشق ترین موجود ، مهربان ترین آن هاست و مهربان ترین ، رحم کننده ترین ، پس عین حقیقت است که خدا رحم کننده ترین است . زیرا زمزم عشق اوست و بندگان پیمانه نوش این زمزم  .

مالک یوم الدین : آن گاه صاحب خواهم بود که خدایش باشم ، آنگاه خدا خواهم بود که عاشق ترین باشم ، عاشق ترین مان خداست ، پس خداترین مان الله است . پس صاحب روزی که قضاوت عشق خواهد شد ، اوست

ایاک نعبد و ایاک نستعین : کسی را می پرستم که عشق ورزیدن را به من آموخت ، ملاک بودنم عاشقی است ، چون هستم باید عاشق باشم و شکر بودنم ، پرستش است ، پرستش او که بودن را به من آموخت  .

اهدنا الصراط المستقیم : نیامدم تا بمانم ، پس مسافرم و مسافر ، راه می طلبد . راهی که در آن سالک عشق باشم و در مقصد ، واصل عشق . پس کسی را می طلبم که مقصد بنماید ، کسی تواند دستم گیرد که خود رسیده باشد و اولین واصل عشق ، خدای عشق است ، پس از خدا طلب راه صداقت و پاکی عشق را کنم

صراط الذین انعمت علیهم : کدامین راه را طالبم ؟ راه وصال را . وصال چیست ؟ اوج نعمت . صاحب نعمت کیست ؟ خدا . پس را هی را طالبم که خدای عاشقان به سالکانش ، وصال ، یعنی اوج نعمت را عطا کند  .

غیر المغضوب علیهم : از کدام راه بیزارم ؟ راهی که مهر نورزند . اگر مهر نورزند چه ؟ خشم گیرند . پس دوری می طلبم از راهی که بر من خشم گیرند  .

والا الضَالَین : خدایا رحم کن بر بنده ای که برای رهایی از تو یاری می طلبد ، خدایا روزی را تقدیر مان نکن که گمراه کوی عشق باشیم و تازه بفهمیم که این راه ، به سر منزل لیلی نمی رسد .



کلمات کلیدی : حمد عاشقان ، سوره حمد ، معنی سوره حمد 

بنام حضرت دوست


هر که سودای تو دارد چه غم از ترک جهانش
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش

آن پی مِهر تو گیرد که نگیرد پی خویشش
وان سر وصل تو دارد کندارد غم جانش

هر که از یار تحمّل نکند یار مگویش
وانکه در عشق ملامت نکشد مرد مخوانش

به جفایی و قفایی نرود عاشق زاری
مژه بر هم نزند گر بزنی تیر و سنانش

گفتم از ورطۀ عشقت به صبوری به درآیم
باز می بینم و دریا نه پدید است کرانش

عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیرد
بوستانی است که هرگز نزند باد خزانش

گر فلاطون به حکیمی مرض عشق
عاقبت پرده بر افتد ز سَرِ راز نهانش

نرسد نالۀ سعدی به کسی در همه عالم

که نه تصدیق کند از سر دردی است فغانش


سعدی



کلمات کلیدی : بنام حضرت دوست ، سودا ، وصل ، یار ، عشق ، سعدی ، شعر مذهبی ، ناله ، عهد

شناختن خدا با نگاه به مورجه

 

از فرمایشات گهربار حضرت علی علیه السلام:

 

اگر مردم در عظمت قدرت خد ا، و بزرگی او می اندیشیدند ، به راه راست باز می گشتند ، و از آتش سوزان می ترسیدند ، اما دل ها بیمار ، وچشم ها معیوب است.

آیا به مخلوقات کوچک خدا نمی نگرند ؟ که چگونه آفرینش آن را استحکام بخشید ؟ و ترکیب اندام آن را بر قرار ، و گوش و چشم برای آن پدید آورد ، و استخوان وپوست متناسب خلق کرد ؟

به مورچه و کوچکی جثه آن بنگرید ، که چگونه لطافت خلقت او با چشم واندیشه انسان درک نمی شود ، نگاه کنید چگونه روی زمین راه می رود ، و برای بدست آوردن روزی خود تلاش میکند ؟

دانه ها را به لانه خود منتقل می سازد ، و در جایگاه مخصوص نگه می دارد ، در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده ، و به هنگام درون رفتن ، بیرون آمدن را فراموش نمی کند !.

روزی مورچه تضمین گردیده ، و غذاهای متناسب با طبعش آفریده شده است.خداوند منان از او غفلت نمیکند ، و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمی سازد ، گرچه در دل سنگی سخت و صاف یا در میان صخره ای خشک باشد.

اگر در مجاری خوراک و قسمت های بالا وپائین دستگاه گوارش وآنچه در درون شکم او از غضروف های آویخته به دنده تا شکم ، وآنچه در سر اوست از چشم وگوش ، اندیشه نمائی ، از آفرینش مورچه دچار شگفتی شده واز وصف او به زحمت خواهی افتاد .

پس بزرگ است خدائی که مورچه را بر روی دست و پایش بر پا داشت ، و پیکره وجودش را با استحکام نگاه داشت ، در آفرینش آن هیچ قدرتی او را یاری نداد وهیچ آفریننده ای کمکش نکرد . اگر اندیشه ات را بکار گیری تا به راز آفرینش پی برده باشی ، دلائل روشنی به تو خواهند گفت که آفریننده مورچه کوچک همان آفریدگار درخت بزرگ خرماست ، به جهت دقتی که جدا جدا در آفرینش هر چیزی به کار رفته ، واختلافات وتفاوت های پیچیده ای که در خلقت هر پدیده حیاتی نهفته است .

همه موجودات سنگین وسبک ، بزرگ وکوچک ، نیرومند وضعیف ، در اصول حیات وهستی یکسانند،وخلقت آسمان و هوا بادها و آب یکی است .

پس اندیشه کن در آفتاب وماه ، و درخت وگیاه ، و آب و سنگ ، و اختلاف شب و روز ، وجوشش دریاها،و فراوانی کوه ها ، و بلندای قله ها ، و گوناگونی لغت ها ، وتفاوت زبان ها ، که نشانه های روشن پروردگارند .

پس وای بر آن کس که تقدیر کننده را نپذیرد ، و تدبیر کننده را انکار کند !

گمان کردند که چون گیاهانند وزارعی ندارند ، واختلاف صورت هایشان را سازنده ای نیست ، بر آنچه ادعا میکنند حجت و دلیلی ندارند ، و بر آنچه در سر می پرورانند تحقیقی نمی کنند .

آیا ممکن است ساختمانی بدون سازنده، یا جنایتی بدون جنایتکار باشد؟!



کلمات کلیدی : شناختن خدا با نگاه به مورچه ، شناختن خدا ، مورچه ، موجودات ، حضرت علی (ع) ، مخلوقات

اثبات وجود حق ‌تعالی ، در یک جمله


علامه طباطبایی در نهایة الحکمة:

«إنّ حقیقةَ الوجودِ ، إمّا واجبةَ ، و إمّا تَستلزمَها ؛ فإذن الواجب بالذاتِ موجودً وهو المطلوبُ.»

 

بیان: حقیقت وجود یا واجب است، یا مستلزم آن ( به‌جهت دفع دور و تسلسل )؛ پس واجب موجود است.


این کوتاه‌ ترین تقریر از معتبرترین برهان اثبات وجود خداست.



کلمات کلیدی : اثبات وجود خدا ، علامه طباطبایی ، واجب ، برهان

توحید صمدی قرآنی

توحید صمدی قرآنی
وجود مساوق با حق است و تمام عالم بر اساس حق آفریده شده است «هوَ الَّذی خَلَقَ السَموات وَالارض بِالحق»
هم آب حق است و هم تشنگی تو به آن ، آب حق است، زیرا اگر باطل بود پس ازتشنگی هرگز آن را طلب
نمی کردی و تشنگی هم حق است، زیرا اگر باطل بود بعد از آن آب را طلب نمیکردی.
علاوه بر مشهود شهود وشاهد نیز وجودند. یعنی آنچه دیده می شود وآنکه می بیند همه وجودند ، حتی دیدن نیز وجود است .پس همه جا را وجود پر کرده است. اگر حقیقتی قیام کند و بخواهد این دو سطر اول درس اول (-- نویسنده متن: منظور استاد صمدی دروس معرفت نفس است --) را به من و شما بنمایاند ، آن قیام ، قیامتِ حقیقت انسانی خواهد بود. زیرا دو سطر اول هم شامل مبدا می شود وهم شامل معاد. چرا که مبدا و معاد هر دو وجودند اگر وجود به حقیقت، برای ما قیام کند، مبدایی قیام خواهد کرد که آن عین معاد است .در آن حال انسان جز وجود ، چیزی نمی بیند .
به تعبیر میرزا حسین فاطمی قمی که وقتی از ایشان خواسته شد تا از استاد خود ، آقا میرزا جواد ملکی تبریزی مطلبی مرحمت فرمایند ، فرمود : او خودش دستورالعمل بود. شب که می شد در صحن حرم دیوانه وار قدم
می زد و زبانش به این بیت مترنم بود:

ادامه مطلب ...