دلم شکسته است و زین جماعت کسی ز حالم خبر ندارد
به جز که سوزد، به جز که سازد به خویش راهی دگر ندارد
نشسته زخمی بر استخوانم که برده هم تاب و هم توانم
طبیب پیر زمانه گوید که لطف مرهم، اثر ندارد
نه صحبت یارآشنایی، نه قاصدی نه صدای پایی
چه گویم از کوی خاطر خود که بویی از رهگذر ندارد
دگر هوای پریدن آری پریده از خاطر خیالم
پرنده من به بستر خون تپیده و بال و پر ندارد
بیا و محو کرانه ام شو، بیا و شور ترانه ام شو
بیا به محمل که بی تو دیگر دلم هوای سفر ندارد
حدیث چشمت چه خواندنی شد ز لطف اِعراب ابروانت
اشارتی کن که فراق زیر و زبر ندارد
سلام
هدف تاسیس این وبلاگ این است که اطلاعات شما دوستان را در مورد دین اسلام بیشترکنم.
ودر کنار مسائل دینی که مربوط به شیعه می شود سعی دارم در مورد برادران سنی ویهودی و...مطالبی در اختیارتون بگذارم.
اگه سوال ودرخواستی دارید حتما درنظرات بفرمایید.
زمرد