آن دختری که مانده به دل ماتمِ پدر
آیا روا بُوَد که گذارند به پشتِ در
آن مادری که غنچه گرفته به زیرِ پر
آیا سزد که سقط بر او نازنین پسر
آن همسری که بهرِ حمایت شده به بر
آیا زدن به بازوی او ضربهی شرر
ما حامیِ پیمبر و زهرای اطهریم
دنبالِ ضاربین گلِ عشقِ حیدریم
آن حیدری که خانه نشینش نمودهاند
آخر چرا به غصه قرینش نمودهاند
هیزم شروع جنگ و کمینش نمودهاند
از داغ فاطمه چو حزینش نمودهاند
از چه جفا به یاسی غمینش نمودهاند
در بین کوچه نقشِ زمینش نمودهاند
ما جانثارِ مادرِ ساداتِ کوثریم
ما دشمنان قاتلِ بیشرمِ مادریم
دردِ نهفتهی دلِ ما را دوا کنید
ما را به کوچههای مدینه رها کنید
ما را ز عطرِ یاسِ علی با صفا کنید
با روضههای مادر و کوچه صدا کنید
آندم نگه به دیدن آن عقدهها کنید
آن جا نگه به صورتِ نیلیِ ما کنید
ما کشتگان چادرِ خاکیِ بر سریم
دیوانگان کوچهی یاس و صنوبریم
باغ تاراج شده
هرگز از یاد علی، ضربت سیلی نرود
با علی راز نگفتی تو ز بازوی کبود
با پدر گوی که بعد از تو چه بود و چه نبود
شهر اگر شهر تو، پس حمله به آن خانه چرا
مرگ جانسوز چرا؟ دفن غریبانه چرا؟
داغ ما آتش و میخ در و سینه است هنوز
مدفن گمشده در شهر مدینه است هنوز
باغ، تاراج شده، عطر اقاقی مانده است
سنت دفن شبانه ز تو باقی مانده است
جواد محدثی
زمرد
1389/02/12 ساعت 11:39
زمرد
1389/02/06 ساعت 19:32