سلام خدای عزیزم اینبار می خوام برای
تو بنویسم چقدر دیر قرعم به
نامت افتاد از همه نوشتم به جز
تو چقدر غریب بود شروع
نامت چقدر اروم بود گفتن
اسمت چقدر لذت بخش بود
ارامش وجودت وای وای بر من که
عاشقانه ام را برایت ننوشتم من چقدر دورم و تو
چه نزدیک من چقدر تاریک و تو
چه روشن من طلبکار بی دلیل و
تو ارام اخ که چقدر ازت دور
شدم چقدرو چقدر من عقب رفتمو تو جلو
اومدی من اغوشم را بستمو
تو اغوشت را پرمهر تر باز کردی نه این من نیستم منی که لحظه لحظه ام
رو با تو زندگی کردم ؟ نه یاد اون روزا به خیر
که منم نگاهت می کردم حالا تند تند حرف می
زنم چون باید برمو به کارام برسم!!!! به سرعتی که حتی صبر
نمیکنم جوابمو بدی لعنت به این کار که
نذاشت صداتو بشنوم و تو چه مهربون که
جوابمو یه جای دیگه دادی ببخش خدایا ببخش که خیلی
وقته نگفتم به نام خدا ببخش که یادم رفت
بگم چقدر دوست دارم ببخش که دارم عشقمو
فریاد می زنم ببخش اگه خیلی وقته
به اسمون نگاه نکردم ببخشو به دل جوونم
رحم کن ممنون که نشونم دادی ممنون که به خواسته
هام و حرفام گوش می دی ممنون که محرممی ممنون که به دردو
دلم گوش میدی ممنون که صدای هق
هقمو باور می کنی ممنون که مرحم دلم
شدی ممنون دوست دارم تو تنها کسی هستی که
بدون غرور و راحت و با فریاد می تونم بهش بگم