قربون خدای بزرگم برم که اگه خطا کنم
نهایت قهرش بین دو اذانه
دوباره صدام میکنه ، خدا عشق است . . .
روی پرده کعبه
این آیه حک شده است:
"نبی عبادی انی انا الغفور الرحیم ..."
و من ...
هنوز و تا همیشه
به همین یک آیه دلخوشم ...
" بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم "
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند!
پوشاندهاند "صبح" تو را "ابرهای تار...
تنها به این بهانه که بارانیات کنند!
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند...
این بار میبرند که زندانیات کنند!
ای گل گمان مکن به شب جشن میروی...
شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند!
یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست...
از نقطهای بترس که شیطانیات کنند!
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست...
گاهی بهانه است که قربانیات کنند!
فاضل نظری
نبوت
و امامت مقامی الهی است که خداوند آن را براساس لیاقت به شخصی میدهد تا
هدایت مردم را به عهده گیرد. خداوند درباره حضرت ابراهیم(ع)بعد از اینکه
از امتحانات الهی سربلند بیرون آمد، میفرماید: وَإِذِ ابْتَلَى
إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ
لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیتِی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی
الظَّالِمِینَ(1)
(به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و
او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را
امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز
امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد! (و
تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این
مقامند)».یعنی اگر فرزندانت لایق این مقام باشند، به آنها هم داده میشود و
گرنه داده نخواهد شد.
در این مورد هم اگر فرزندان یوسف پیامبر نشده باشند، به خاطر این بوده است که لایق آن مقام بزرگ نبوده و شایستگی آن را نداشتهاند.
البته در حدیثی از امام صادق(ع)نقل شده که علت به پیامبری نرسیدن فرزندان
یوسف(ع) به خاطر آن بوده است که وقتی پدرش به مصر نزد او رفت دیرتر از پدر
از اسب پایین آمد; و خداوند به خاطر این ترک اولی از نسل او پیامبری قرار
نداد.(2) لکن در نقل این حدیث از امام صادقجای تردید است.(3) حضرت
یوسف(ع) جزء انبیا بزرگوار الهی میباشد.
عصمت پیامبران خدا از مسائلی است که با دلایل عقلی و آیات و روایات فراوان به طور قطع ثابت است.(4)
سراسر آیههای سورة یوسف(ع) بر علم و دانش، بردباری و شکیبایی و پاکی و
عصمت شگفت آور حضرت یوسف صدّیق شهادت و گواهی میدهد و قرآن، سرگذشت او را
به عنوان "اسوه تقوا" و نمونه پاکی و مظهر عفت و عصمت بیان میکند و او را
از بندگان "مخلَص" (5) میشمارد که به فرمودة قرآن کریم "مخلَصین" از
گزند شیطان در امانند: "اِلاّ عبادک منهم المخلصین" (6) بنابراین، چگونه
میتوان به او نسبت داد که "عزّ سلطنت او را گرفته باشد و به احترام پدر از
اسب پیاده نشده باشد و...".
به همین جهت، برخی از مفسران این احادیث را مخالف با آیات قرآن و ضروریات
دین و از خرافات و اسرائیلیاتی دانستهاند که در احادیث ما وارد شده و قابل
قبول و اعتماد نمیباشد.(7)
آیات و روایات معتبر نشانگر آن است که حضرت یوسف(ع) طبق فرمان الهی عمل
میکرد و کمال احترام را نسبت به پدر انجام میداد; چنان که قرآن کریم
میفرماید:
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یوسُفَ آوَى إِلَیهِ أَبَوَیهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ(8)و
هنگامی که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت، و گفت:
«همگی داخل مصر شوید، که انشاء الله در امن و امان خواهید بود!»
از جملة "فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَی یُوسُف" و "قَال ادْخُلُواْ مِصْرَ"
(واژه ورود و دخول) استفاده میشود که حضرت یوسف(ع) در خارج شهر به
استقبال پدر و همراهانش رفته بود و در ساختمان و یا چادرهایی منزل گرفته،
در انتظار قدوم آنان به سر میبرد و هنگامی که پدر و همراهانش وارد شدند،
حضرت یوسف نسبت به آنان اظهار محبت ویژهای کرد: "آوَى إِلَیهِ أَبَوَیهِ" و
پس از انجام دادن مراسم استقبال، از پدر و همراهانش خواست تا به مصر وارد
شوند و در آن دیار سکنی گزینند; در غیر این صورت واژة ورود و دخول جایگاهی
نداشت، بلکه کلمه ملاقات و مانند آن مناسب بود.(9)
بنابراین پاسخ سوال فوق در واقع همان است که در ابتدا عرض کردم: نبوت و امامت مقامی الهی است که خداوند آن را براساس لیاقت به شخصی میدهد تا هدایت مردم را به عهده گیرد.
پی نوشتها:
(1). بقره،124.
(2). کافی، کلینی;، ج 2، ص 311، دارالکتب الاسلامیة.
(3). جهت آگاهی بیشتر ر.ک: الفرقان فی تفسیر القرآن، محمد الصادقی، ج 12
و 13، ص 205 ـ 208، آیة 100 سورة یوسف، انتشارات فرهنگ اسلامی؛ گناهان
کبیره، آیتالله دستغیب، ج 1، ص 132، چ افست بوذرجمهری.
(4). ر.ک: پیام قرآن، ج 7، ص 75 ـ 200 / منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج 5،
ص 30 ـ 152، دفتر انتشارات اسلامی / ر.ک: رسائل توحیدی، علامه
طباطبایی، ترجمه و تحقیق علی شیروانی هرندی، ص 191 ـ 202، انتشارات
الزهرا / فرشتگان، علی رضا رجالی تهرانی، ص 65 ـ 68، دفتر تبلیغات
اسلامی.
(5). یوسف، 24.
(6). حجر، 40.
(7). ر.ک: الفرقان فی تفسیر القرآن، محمد الصادقی، ج 12 ـ 13، ص 206 ـ 208، انتشارات فرهنگ اسلامی.
(8). یوسف،99.
(9). ر.ک: تفسیر راهنما، هاشمی رفسنجانی، ج 8، ص 576 ـ 577، انتشارات
دفتر تبلیغات اسلامی / المیزان، علامه طباطبایی;، ج 11، ص 248، مؤسسه
الاعلمی للمطبوعات.
دریای عجیبی است که در قرآن آمده است!!
در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توانید در سجیه دید، این شمالی ترین شهر دانمارکی هاست، جایی که دریای بالتیک و دریای شمال بهم می پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این راستا بوجود می آید.
و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.
سورة مبارکه الرحمن :
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)
19. دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.21. پس کدامین نعمت هاى پروردگارتان را انکار می کنید؟ 22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج می شود.
سوره مبارکه فرقان آیه 53:
« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آن دو حریمی استوار قرار داد.
کلمات کلیدی : این همان دریای عجیبی است که در قرآن آمده است , حد فاصل بین دو دریا
به نام الله
تجدید بنای کعبه :
آنگونه که از روایات و تاریخ گذشته استفاده می گردد کعبه تاکنون 12 بار تجدید بنا شده است . ( 1 )
1 ـ نخست توسط فرشتگان و جبرئیل پیش از آدم ( علیه السلام )
2 ـ توسط حضرت آدم ( علیه السلام )
3 ـ توسط شیث فرزند آدم ، سپس در توفان نوح خراب شد .
4 ـ بنای آن توسط حضرت ابراهیم ( علیه السلام )
5 ـ بوسیله قبیله جُرهُم تعمیر شد .
6 ـ دولت عمالقه آنرا تعمیر کردند .
7 ـ وسیله قُصی بن کلاب جد چهارم پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) پس از خرابی توسط سیل .
8 ـ توسط قریش پیش از بعثت و در عصر جاهلیت زمانی که بر سر نصب حجرالاسود نزاع شد و پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) آنرا حل کرد .
9 ـ تعمیر آن در عصر خلافت عمر و عثمان
10 ـ بنای آن توسط عبدا . . . بن زبیر
11 ـ در عصر عبدالملک مروان که توسط حجاج بن یوسف خراب شد و سپس ساخته شد .
12 ـ پس از تهاجم قرامطه و ربودن حجرالاسود در سال 339 هجری
************
1 . مرآة الحج
برگرفته از :http://www.hajj.ir
کوتاه سخن اینکه: آیات قرآن و روایات این تاریخچه معروف را تایید مىکند که خانه کعبه نخست به دست آدم ساخته شد، سپس در طوفان نوح فرو ریخت، و بعد به دست ابراهیم و فرزندش اسماعیل تجدید بنا گردید
کلمات کلیدی : اولین سازنده خانه کعبه ، حضرت ابراهیم و اسماعیل ، تجدید بنای خانه کعبه
دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست
نه بـــــــی پلاک شدنها نه بی مزاریها
به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند:
زمین چقدر حـــــقیر است آی خاکیها
کلمات کلیدی : اشعار جنگ و جبهه ، شهدا